به گزارش ایران49/از ياسوج:مردم استان کهگیلویه و بویراحمد که ریشه در زندگی عشایری دارند همگی دل بسته و محب اهل بیت(ع) و به خصوص سرور و سالار شهیدان حضرت حسین بن علی علیه السلام هستند.
مردم ۱۰۰ شیعه استان در همه مناطق این استان از دیشموک و چاروسا گرفته تا گچساران و باشت و یاسوج روستا به روستا و شهر به شهر در ایام محرم با شور و حال وصف ناشدنی پای کار محرم هستند.
سال به سال تعداد هیئتها بیشتر و کیفیت برنامهها نیز بالاتر میرود که از جمله این هیئتها میتوان به هیئت سیدالشهدای مهریان با مدیریت حاج سید فضل الله موسوی یاد کرد که همه زندگی و کار خود را وقف امام حسین (ع) و محرم کرده است.
هیئت سیدالشهدای مهریان در نظر دارد تا با گسترش فعالیتهای خود به صورت کیفی برنامههای مربوط به محرم و اربعین را برگزار کرده تا به تربیت نسل عاشورایی بیش از پیش توجه شود.
حاج سید فضل الله موسوی با بیان اینکه قبل از سکونت در مهریان ساکن یکی از روستاهای نورآباد ممسنی در استان فارس بود چنین روایت میکند: که در سال ۵۳ از نورآباد ممسنی و روستای کول باکول به سمت یاسوج مهاجرت کردیم.
اوایل کار تنها ۵ نفر بودیم که در یاسوج زنجیر میزدیم اگرچه سینه زنی و نوحه خوانی و بزرگداشت یاد امام حسین (ع) و یارانش در همه نقاط استان و به خصوص بویراحمد رواج داشت اما تا آنجا که من به یاد دارم تنها افرادی بودیم که از سال ۵۳ زنجیرزنی را در هیئتهای عزاداری یاسوج رواج دادیم.
وی خاطره زیبا از زنجیرزنی دارد و میگوید تنها ما ۵ نفر بودیم که از گرمسیر به سرحد آمده بودیم در مراسم عزاداری امام حسین(ع) زنجیر میزدیم خیلیها تعجب میکردند چرا که تا پیش از این چنین رسمی مرسوم نبود، جالبتر اینکه جوانان و نوجوانانی که زنجیر نداشتند با شاخ و برگ درختان در زنجیرزنی ما را همراهی میکردند و صحنههای بسیار جالب هم اکنون در ذهن من تداعی میکند.
حاج سید فضل الله میگوید اما برخیها هم انتقاد و گلایه داشتند که چرا زنجیر میزنید و گویی که تاکنون چنین رسمی را ندیده بودند اما به هر حال ما به کار خودمان ادامه دادیم و از سال ۵۳ هیئت سیدالشهدای مهریان راهاندازی شد.
این پیرغلام بویراحمدی در ادامه میگوید بعد از اینکه زنجیرزنی را رواج دادیم به شیراز رفتم و یک بلندگوی دستی خریداری کردم با همان بلندگوی دستی نوحهخوانی میکردیم و دوستان با زنجیرزنی و سینه زنی مرا همراهی میکردند.
وی میگوید ابتدا فعالیتهای ما در محرم در کنار بقعه متبرکه شاهزاده احمد مهریان بود و در روزهای تاسوعا و عاشورا ما پنج نفر زنجیرزنان پای پیاده به سمت امامزاده حسن علیه السلام حرکت میکردیم و زنان و مردان هم پشت سر ما برای برپایی مراسم عاشورا به سمت امامزاده حرکت میکردند.
این پیرغلام حسینی به اشعار قدیمی آن دوره اشاره میکند و میگوید: اشعار بسیار قدیمی در نوحههای خودمان به کار میبردیم برای مثال میگفتیم "صحرای سوره واویلا کافر و زوره واویلا" یا اینکه "ای دربدر لیلا ای خون جگر لیلا" و در ادامه اشعار دیگری مثل "شترها را قطار کنید خانه حسین را بار کنید".
حاج سید فضل الله پیر غلام بویراحمدی به یک خاطره تلخ از دوره جوانی خود اشاره میکند و چنین روایت میکند: کتاب نوحهای داشتم که پدر مرحومم آن را به من داده بود تا اینکه اشعار را برای نوحه سرایی محرم حفظ کنم اما در یکی از روزها بر اثر غفلت کتاب به داخل رودخانه فهلیان افتاد و آب آن را با خودش برد.
چقدر روز سختی داشتم روزها گریه میکردم و اشک میریختم که چگونه اشعار قدیمی را جمع آوری کنم.او با یادی از پدر مرحوم خود که از دلدادگان شیفتگان و محبان امام حسین علیه السلام بود گفت: مرحوم پدرم اشعار را به مرور زمان حفظ کرده بود و به همین خاطر آنها را نیز به من آموخت تا بتوانم بدون وجود کتاب؛ اشعار را برای نوحه سرایی آماده کنم.
این پیر غلام حسینی میگوید؛ با کمک و همراهی فرزندانم ۴ فقره وام گرفتیم تا اینکه توانستیم حسینیه سیدالشهدا را در این نقطه از شهر یاسوج بنا کنیم.